گوشامو سوراخ کردم
به نام خدا
سلام
امروز به همرا مامانیم و مامان جون و خاله جونو عمو جون رفتیم خونه زنعمو عمو جون... و منو اوووف کردن... گوشام درد میکرد بعدش گوشامو سوراخ کردن بعدش دلمم کوچلوه تا شیر میخورم درد میگیره...
گریه کردم آخه من خیلی توشولو بود خوب...
اما همه بهم قول دادن چون کوچلوام خیلی خیلی زود خوب میشه انشاالله...
من اولین بار تو چهل یک روزگی خندیدم... دیگه وقتی کسی باهام بازی کنه و جغجغه هامو برام تکون تکون بدن میخندم...
اولین لبخندی که تو خواب زدم حدود نیم ساعت به دنیا آمده بودم... و خاله شکار لحظه ها ازم عکس انداخت...
و گاهی تو خواب قهقه میزنم دهنمو باز میکنم چونم میلرزه و کلییییییی میخندم... اییییییییی جانم فدایت خاله ریزه...
ماشاالله...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی